همهی زندگیمون درد، همهی زندگیمون غم جلوی آینه نشستهم، وسط فکرای درهم واسه چی ادامه میدم؟ نمیدونم! یا نمیگم! دیگه هیچ فرقی نداره، بغل تو با جهنم جلوی آینه نشستهم، خوابم و بیدارم انگار پشت سر کابوس رفتن، روبروم دیواره، دیوار پشت سر حلقهی آتیش، روبروم یه حلقهی دار غم اوّلین سلام و آخرین خدانگهدار خستهام یه تیکّه سنگم، خالیام یه تیکّه چوبم مث یه قایق متروک، توی دریای جنوبم جلوی آینه نشستهم، به نبودن مشت میکوبم دارم از توو پاره میشم، به همه میگم که خوبم!! . با تو سر تا پا گناهم، همهچی گندم و سیبه هوا بدجور سرده انگار، دستای همه توو جیبه باغمون گل داده امّا هر درختش یه صلیبه ماهیِ بیرون از آبم، حالم این روزا عجیبه جلوی آینه نشستهم، بیسوالم! بیجوابم! نه چشام وا میشه از اشک، نه میتونم که بخوابم مث گنجشک توی طوفان، مث فریاد زیر آبم مث آشفتهی موهات، مث چشم تو خرابم داشت که انگاری میترکید، درد دنیا توو سرم بود منو توو هوا رها کرد، هر کسی بال و پرم بود روزای بدم که رفتن، وقت روز بدترم بود این شبانه، این ترانه. گریههای آخرم بود.
دنیای من نشستهم، ,آینه ,جلوی ,آینه نشستهم، ,جلوی آینه ,همهی زندگیمون منبع
درباره این سایت